نويسنده: علي محمدي آشناني




 

در نهاد و نظام اقتصادي جامعه ي آرماني، رشد و توسعه ي اقتصادي و سلامت و عدالت اقتصادي هم زمان، مورد توجه قرار گرفته است؛ نگاهي کوتاه به آيات قرآن نشان مي دهد در هيچ شريعتي همانند شريعت اسلام به شيوه ها و عناوين مختلف توزيعِ ثروت و عمومي کردن پول توجه نشده است.
در اين جامعه، آموزه ي الهي ( کَيْ لاَ يَکُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْکُمْ )؛ (1) تا ميان توانگران شما، دست به دست نگردد.
مبناي برنامه ريزي اقتصادي است نه يک شعار زيبا و دل فريب؛ به همين جهت توزيع عادلانه ي ثروت بين نيازمندان در قالب پرداخت و دريافت خمس، (2) زکات (3)، قرض الحسنه، (4)، فطريه، انفاق، (5) احسان، (6)، صدقه (7) وصيت به ثُلث براي انجام کارهاي خيريه، هبه و بخشش، قرباني، اطعام، وليمه، نذر، مهماني و وقف سامان يافته، به صورت کاربردي درآمده و با ذکر فوايد و آثار انجام اين گونه امور و برشمردن پي آمدهاي تخلف از آن، در ميان افراد جامعه ي آرماني نهادينه شده است.
در جامعه ي آرماني قرآن، دزدي و سرقت مگر به ندرت تحقق نمي يابد؛ زيرا مجازاتِ سخت قطع کردن دست را در پي دارد که با قاطعيت اجرا مي گردد. (8) در اين جامعه، به دليل تربيت ديني، دزدي هاي پنهاني نيز مگر به ندرت رخت بربسته است؛ يعني نه کارگران و کارمندان از کار خود مي دزدند و نه کارفرمايان، پرداخت حقوق کارگران را از اوّلين فرصت ممکن به تأخير مي افکنند.
افراد جامعه ي آرماني، دادن و گرفتن ربا را بر نمي تابند، بلکه آن را بسيار زشت، ناپسند و خوردن مال ديگران به باطل دانسته، (9) و اعلام جنگ با خداوند محسوب مي کنند. (10) هم چنان که گرفتن و دادن رشوه ممنوع بوده، حرام و گناه شناخته مي شود. (11) گفتني است در اين جامعه، تأمين نيازهاي مستمندان و يتيمان، صِرف يک توصيه ي الهي يا هشدار لفظي نيست، (12) بلکه به صورت برنامه اساسي، چاره انديشي شده، فرآيند جذب و سامان دهي کمک ها به اجرا درآمده است.
در جامعه ي آرماني قرآن، مصالح عمومي و اجتماعي فداي منافع مادي نمي گردد و براي تأمين معيشت و امور اقتصادي، برقراري روابط ذلت بار با بيگانگان پذيرفته نيست:
( وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَکِيمٌ‌ )؛ (13)
اگر از فقر بيمناكيد، پس به زودى خدا شما را به فضل خويش بى‏نياز مى‏گرداند، كه خدا داناى حكيم است.
نوشتني است در تحقق سلامت و عدالت اقتصادي، اگر چه امکانات در جامعه ي آرماني بر اساس اصل قسط و به طور يکسان ميان شهروندان و روستاييان تقسيم مي شود و هيچ گونه تبعيض و تفاوتِ ناروايي ميان طبقات و قشرهاي مختلف جامعه از اين جهت وجود ندارد، نظام اقتصادي جامعه ي آرماني قرآن برخلاف اکثر جوامع آرماني بشري، اشتراکي نيست، بلکه کسب ثروت و دست يابي به مالکيت خصوصي، خواه براي مردم و خواه براي مديران و کارگزاران، جايز مي باشد؛ توليد ثروت از سوي همگان مورد تشويق بوده، عمل به فرمان الهي و انجام وظيفه ي فردي و اجتماعي تلقي مي گردد ولي ذخيره سازي و رکود سرمايه ي نقدي، شديداً ممنوع و همراه با آن، توزيع عادلانه ي ثروت لازم شمرده مي شود:
( وَ الَّذِينَ يَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لاَ يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ‌ )؛ (14)
و كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى‏كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى‏كنند، آنان را از عذابى دردناك خبر ده.
افزون بر موارد پيش گفته، قرآن با ايجاد اين بينش عميق که « هر چه در راه خدا انفاق کنيد، جاي گزين مي شود. » (15)، در عين آن که تلاش و کار و برخورداري و دست يابي به ثروت را مقدس اعلام مي کند (16) افرادِ جامعه ي ايدئال را از بخل و شحّ نفس برحذر داشته، (17) آن را تا اوجِ ايثار و گشادگي دست به نيازمندان، تکامل مي بخشد تا بدان حد که اگر نياز به سخت گيري بر خويش باشد، آنان از ايثار دست بر نمي دارند:
( وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ )؛ (18)
و هر چند در خودشان احتياجى مبرم باشد، آنها را بر خودشان مقدّم مى‏دارند.
تربيت قرآني، انتظار تشکر و قدرداني از سوي نيازمندان را از دل انفاق کنندگان بر مي گيرد. (19)
براي تحقق اهداف نهاد اقتصادي در جامعه ي آرماني، نکات ذيل مورد توجه است:

الف) به کارگيري متخصصان اقتصادي

در جامعه ي آرماني، از کارشناسان و متخصصان اقتصادي استفاده مي شود و هرگز ثروت عمومي يا خصوصي در دست افراد نا آشنا و غير متخصص قرار نمي گيرد:
( وَ لاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِيَاماً )؛ (20)
و اموال خود را كه خداوند آن را وسيله ي قوام زندگى شما قرار داد، به سفيهان مدهيد. به همين جهت، نشاط و رواج اقتصادي زيادي در آن به چشم مي خورد.

ب) اهتمام ويژه در توليد

در جامعه ي آرماني قرآن، به ثروت، به عنوان امري منفي يا منشأ گسترش فساد و تباهي نگريسته نمي شود، بلکه مردم آن را خير و بخشش خداوند مي دانند (21) و به آن بر حسب طبيعت انساني خود علاقه مند هستند. (22)
در جامعه ي آرماني توليد ثروت و توليد وسايل مورد نياز براي معيشت در حدّ مورد نياز بدون هيچ نقصاني صورت مي پذيرد به گونه اي که اوّلاً هيچ يک از آحاد جامعه دچار فقر و کمبود مالي نمي شود. ثانياً همه از رفاه نسبي برخوردار مي گردند، زيرا در پيام جاودانه ي الهي، انسان به عمران زمين فرا خوانده شده است:
( هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ‌ )؛ (23)
او شما را از زمين پديد آورد و در آن شما را استقرار داد. پس، از او آمرزش بخواهيد، آن گاه به درگاه او توبه كنيد، كه پروردگارم نزديك و اجابت‏كننده است.
بر اساس اصول بهره وري که امري وجداني در تعاليم اسلامي است، آحاد جامعه ي آرماني از بيکاري، کم کاري و تن آسايي دوري کرده، کار خود را با انگيزه ي الهي و در کمال اتقان و دقت انجام مي دهند به همين جهت کمّيت و کيفيت توليد در جامعه ي آرماني نسبت به جوامع ديگر افزون تر است.
آنان به گونه اي تربيت شده اند که نه به داشته هاي خود، خوش هستند و نه براي از کف دادن چيزي، تأسّف مي خورند، بلکه همواره به فضل و رحمت الهي چشم دوخته اند و با شادي و خوشحالي و اعتقاد به آن، به کار مي پردازند. آنان تأمين رزق را از جانب خداوند دانسته و آن را وعده اي تضمين شده تلقي مي کنند و کار و فعاليت اقتصادي را وظيفه ي لازم فردي و اجتماعي مي نگرند. در جامعه ي آرماني قرآن، سازکار اقتصادي را وظيفه ي لازم فردي و اجتماعي مي نگرند. در جامعه ي آرماني قرآن، سازکار اقتصادي به گونه اي است که دغدغه ي اقتصادي و اضطراب تأمين معيشت، ذهن مردم را مشغول نساخته بلکه آنان نوعي امنيت اقتصادي را تجربه مي کنند. آري، مردمان فارغ البال به فکر بندگي و پرستش خداوند هستند و وجود انواع کسب هاي حلال و پاکيزه هرگز آن ها را از دست زدن به کارهاي ناروا باز داشته است.

ج) تأکيد بر کشاورزي

جامعه ي آرماني هر چند از نظر پيشرفت در تمام صنايع و فنون مورد نياز جامعه به سطح قابل قبولي بار مي يابد، اما از برخي آيات قرآن مي توان چنين استفاده کرد که مؤمنان در وضعيت مطلوب خود بيشتر به کشاورزي و بهره هاي ناشي از آن گرايش دارند. به عبارت ديگر، اقتصاد جامعه ي آرماني بيشتر بر پايه ي کشاورزي استوار شده است هر چند در صنعت نيز کمبود و عقب ماندگي ندارد. (24)
اين نکته را شايد بتوان از تأکيد مکرر قرآن در توجه به گياهان و ميوه ها به عنوان خوراک مطلوب براي انسان استفاده کرد. نگرش ظريف به سياق آيات سوره ي تين، چنين اِشعار مي دارد که انسانِ در « احسن تقويم » خلق شده، بايد ضمن استفاده از بهترين خوراک معنوي که آموزه هاي وحياني است، از بهترين خوراک مادي ( از قبيل انجير و زيتون ) بهره بردارد.

د) مصرف بهينه و درست

در نگاه مردم جامعه ي آرماني، زياده روي در مصرف امري ناپسند مي باشد، چرا که قرآن به آنان چنين آموخته است:
( إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَ کَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً )؛ (25)
چرا كه اسرافكاران برادران شيطان هايند، و شيطان همواره به پروردگارش ناسپاس بوده است.
بدين رو اگر چه در جامعه ي آرماني، توليد ثروت و وفور نعمت، چشم گير است و کمبود و نارسايي وجود ندارد، اما افراد آن در مصرف امکانات و ثروت ها، حد و اندازه را رعايت نموده، از اسراف و تبذير به شدت پرهيز مي کنند. آنان حتي در انفاق و بخشش نيز از اسراف و تبذير خودداري مي کنند:
( وَ آتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَ الْمِسْکِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ لاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيراً )؛ (26)
و حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راه‏مانده را دستگيرى كن و ولخرجى و اسراف مكن.
به گفته ي مفسران، اين آيه، صَرف مال براي رفع نياز خود و ديگران را شامل مي شود، (27) بدين رو بايد در هر دو زمينه از اسراف دوري گزيد.
افزون بر آن، مردم براي تعالي روحي و تهذيب اخلاقي بر اساس زهد و قناعت و به طور خاص زمامداران و مديران جامعه ي آرماني در رديف محرومان جامعه از امکانات استفاده مي کنند؛ (28) آنان در بهره برداري از اموال عمومي براي خود و خويشاوندانشان نه تنها زاهد هستند، بلکه از برداشت يکسان با ديگران نيز اجتناب مي ورزند يا به دليل برخورداري از کرامتِ ايثار، (29) اموال خود را به مستضعفان و محرومان مي بخشند، (30) ولي در رساندن حقّ عمومي ديگران، نه به صورت سخت گيرانه بلکه سخاوت گيرانه بلکه سخاوت مندان و کريمانه از هيچ کوششي دريغ نمي ورزند.

هـ ) توزيع عادلانه ي ثروت، امکانات و اطلاعات

در جامعه ي آرماني، توزيع عادلانه ثروت، امکانات و اطلاعات يک تئوري يا شعار نيست، بلکه از سه راه پيگيري مي شود:

1. تشريع واجبات و عبادات مالي

قرآن کريم يکي از رسالت هاي اصلي مؤمنان در صورت دست يابي به حاکميت را، کمک به محرومان تعيين کرده است:
( الَّذِينَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ )؛ (31)
همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم، نماز برپا مى‏دارند و زكات مى‏دهند.
هر چند در جوامع معمولي نيز توزيع ثروت به طور نسبي مورد توجه بوده و به طور ناقص وجود دارد، در جامعه ي آرماني اين موضوع کاملاً فراگير و گسترده تشريع شده و رئيس نخستين جامعه به اجراي آن مأمور شده است:
( خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّيهِمْ بِهَا وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‌)؛ (32)
از اموال آنان صدقه‏اى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزه‏شان سازى، و براي شان دعا كن، زيرا دعاى تو براى آنان آرامشى است، و خدا شنواى داناست.
آري، واجب ساختن پرداخت هاي مالي، همانند خمس، زکات، کفارات و نذرها و تشويق به پرداخت انواع صدقات و انفاقات و انجام امور خيريه از يک سو و وظيفه ي حکومت در دريافت و توزيع درست آن از سوي ديگر، يکي از راه هاي تعديل ثروت و برقراري توزيع عادلانه در جامعه ي آرماني است؛ بر اين اساس افراد جامعه ي آرماني در قرآن چنين وصف شده اند:
( وَ الَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ‌ * لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ‌ )؛ (33)
و همانان كه در اموالشان حقّى معلوم است، براى درخواست کننده و محروم.
بر اين اساس در جامعه ي آرماني نهايي، با استفاده از اموال عمومي، حداقلِ نياز همه ي محرومان تأمين مي گردد و به تدريج کار به جايي مي رسد که ديگر يا محرومي در جامعه وجود نخواهد داشت يا چندان نادر خواهد بود که برابر روايات مربوط به جامعه ي مهدوي، مردم براي پرداخت زکات و صدقه، به زحمت مي افتند. (34)

2. تحريم سودجويي هاي نامشروع

در جامعه ي آرماني قرآن، سود جويي هاي نامشروع، منکَر شناخته مي شود و با آن برخورد مي گردد؛ نظام کم فروشي هنگام فروش و دريافت زيادتر هنگام خريد، جايي ندارد، زيرا عامل فرو افتادن به جهنم شناخته مي شود:
( وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ‌ * الَّذِينَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ‌ * وَ إِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ‌ )؛ (35)
واى بر كم‏فروشان که چون از مردم پيمانه ستانند، تمام ستانند و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند، به ايشان كم دهند.
نزد مردم جامعه ي آرماني قرآن، خوردن مال يتيمان، بلکه هر گونه مال حرام، خوردن آتش سوزان و فروزنده اي است که فرو افتادن به آتش آخرت را به دنبال دارد:
( إِنَّ الَّذِينَ يَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْماً إِنَّمَا يَأْکُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً )؛ (36)
در حقيقت كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى‏خورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى‏برند، و به زودى در آتش درآيند.
بدين رو هرگونه تصرف در مال يتيمان [ و ديگران ] بر اساس انتخاب بهترين راه ممکن براي تأمين مصالح و منافع آن ها صورت مي پذيرد:
( وَ لاَ تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ )؛ (37)
و به مال يتيم جز به نحوى هر چه نيكوتر نزديك نشويد.

3. برنامه ريزي براي اجراي عدالت اقتصادي

در جامعه ي آرماني، قوانين، سازکار امور اجرايي، بلکه فرهنگ، بينش و تربيت افراد جامعه براي تحقق اصل عدالت و برابري در توزيع ثروت و برخورداري يکسان در شرايطِ برابر، برنامه ريزي و سامان دهي مي شود تا همگان در اجراي اصل عدالت، نقش خود را ايفا کنند:
( لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ )؛ (38)
تا مردم به عدل و انصاف برخيزند.
بدين رو در جامعه ي آرماني تصويب مقررات لازم و ايجاد زيربناهاي مناسب، به کارگيري تمام توان و ظرفيت ها، فراهم آوردن سازکار اقتصادي براي سامان دهي عدالت اقتصادي و توزيع عادلانه ي ثروت عمومي، کاملاً مشهود است. افزون بر آن ها، در اين جامعه پرداخت و دريافت انواع وام هاي فرض الحسنه به افراد، نظام شناخته شده اي است که براي تحقق آيات شريفه ي قرآن سامان يافته است:
( مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً کَثِيرَةً )؛ (39)
كيست آن كس كه به بندگانِ خدا وام نيكويى دهد تا خدا آن را براى او چند برابر بيفزايد؟
در اين جامعه، تأمين نياز مالي کارگزاران از خزانه ي بيت المال نيز يکي از مواردِ توجه شده در آيات شريفه ي قرآن است.
( إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِينِ وَ الْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقَابِ وَ الْغَارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَکِيمٌ‌ )؛ (40)
صدقات، تنها به تهيدستان و بينوايان و متصدّيانِ [ گردآورى و پخش ] آن، و كسانى كه دلشان به دست آورده مى‏شود، و در راه آزادى بردگان، و وامداران، و در راه خدا، و به در راه مانده اختصاص دارد؛ اين به عنوان فريضه از جانب خداست، و خدا داناى حكيم است.
بدون ترديد پرداخت بموقع، متناسب و عادلانه ي دست مزد مأموران، کارکنان و کارمندان دولتي، زمينه ي دريافت رشوه يا تنظيم گزارش هاي نادرست براي تصاحب اموال ديگران (41) را از بين مي برد و کارکنان را براي انجام کار پسنديده و مناسب تشويق مي کند.
بدين سان تشريع واجبات مالي، تحريم سودجويي هاي نامشروع، برنامه ريزي براي اجراي توزيع ثروت، از انباشته شدن آن نزد ثروت مندان و فقيرتر شدن محرومان جلوگيري و عدالت اقتصادي را محقّق مي نمايد.

پي نوشت ها :

1. حشر، آيه ي 7.
2. انفال، آيه ي 41.
3. بقره، آيه ي 83؛ نور، آيه ي 56 و... .
4. حديد، آيه ي 11.
5. منافقون، آيه ي 10.
6. بقره، آيه ي 178 و نحل، آيه ي 90.
7. بقره، آيه ي 264.
8. مائده، آيه ي 38.
9. نساء، آيه ي 161.
10. بقره، آيه ي 279.
11. همان، آيه ي 188.
12. همان، آيه ي 83؛ انعام، آيه ي 152 و نساء، آيه ي 10.
13. توبه، آيه ي 28.
14. همان، آيه ي 34.
15. ( وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ‌ )؛ سبأ، آيه ي 39 .
16. هود، آيه ي 61.
17. حشر، آيه ي 9.
18. همان.
19. ( وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً * إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِيدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً )؛ انسان، آيه ي 8-9.
20. نساء، آيه ي 5.
21. بقره، آيه ي 180.
22. « مردم در داد و ستد و معاملات خود نه ظلم و ستم روا مي دارند و نه زير بار ظلم و ستم مي روند »؛ همان، آيه ي 279.
23. هود، آيه ي 61.
24. مؤمنان، آيه ي 27 و انبياء، آيه ي 80.
25. اسراء، آيه ي 27.
26. همان، آيه ي 26.
27. طباطبايي، الميزان، ج15، ص 240.
28. کهف، آيه ي 28.
29. حشر، آيه ي 9.
30. انسان، آيه ي 8.
31. حج، آيه ي 41.
32. توبه، آيه ي 103.
33. معارج، آيه ي 24-25.
34. « وَ يسوّي بين النّاس حتي لا تري مُحتاجاً إلي الزّکاه »؛ علامه مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص 390.
35. مطفّفين، آيه ي 1-3.
36. نساء، آيه ي 10.
37. انعام، آيه ي 152.
38. حديد، آيه ي 25.
39. بقره، آيه ي 245؛ مائده، آيه ي 12؛ حديد، آيه ي 18؛ تغابن، آيه ي 17 و مزمّل، آيه ي 20.
40. توبه، آيه ي 60.
41. بقره، آيه ي 188.

منبع مقاله :
محمدي آشناني، علي؛ (1392)، جامعه آرماني قرآن کريم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ اول